وقتی بارورسازی ابرها نتیجه معکوس می‌دهد؛ هشدار درباره عقیم‌سازی ابرها در ایران!

عملیات بارورسازی ابرها در ایران که برای مقابله با خشکسالی آغاز شده بود، اکنون با هشدارهایی جدی از سوی کارشناسان مواجه است. آیا این روش اثربخش است یا نتایج معکوسی در پی دارد؟

خبر را برای من بخوان

عملیات بارورسازی ابرها در ایران که برای مقابله با خشکسالی آغاز شده بود، اکنون با هشدارهایی جدی از سوی کارشناسان مواجه است. آیا این روش اثربخش است یا نتایج معکوسی در پی دارد؟

بارورسازی ابرها، روشی جهانی است که برای افزایش بارش در مناطق خشک مورد مطالعه قرار گرفته است. در ایران، اما این عملیات تنها در ۱۰ درصد مناطق می‌تواند مؤثر باشد. کارشناسان نگرانی‌های جدی در مورد اثرات زیست‌محیطی و تغییرات اقلیمی ناشی از آن مطرح کرده‌اند. به نظر می‌رسد این راهکار نمی‌تواند پاسخگوی بحران خشکسالی باشد.

عقیم‌سازی ابرها: پدیده‌ای نگران‌کننده در ایران

جعفر برزگر، رئیس اداره پیش‌بینی و مدیریت بحران مخاطرات هوای تهران، اعلام کرده است که عملیات بارورسازی ابرها در بیشتر موارد به جای افزایش بارش، منجر به «عقیم‌سازی ابر» و کاهش بارندگی می‌شود. این نتیجه مستقیماً با هدف اصلی این عملیات در تضاد است. این پدیده به دلیل تزریق بیش از حد ذرات هسته‌زا (به ویژه یدور نقره) رخ می‌دهد و باعث تقسیم رطوبت موجود (بخار آب) میان تعداد بسیار زیادی بلور یخ یا قطرات فوق سرد می‌شود. در این حالت، قطرات تشکیل شده به اندازه کافی بزرگ نمی‌شوند تا بر جریان‌های صعودی ابر غلبه کرده و به زمین برسند؛ پدیده‌ای که به «رقابت برای رطوبت» معروف است.

برزگر تصریح کرده که تنها در ۱۰ درصد از پهنه جغرافیایی کشور، شرایط جوی و اقلیمی برای افزایش بارش از طریق بارورسازی ابرها مناسب است. این مناطق عمدتاً شامل استان‌های همجوار کرانه‌های شمالی و مناطقی هستند که دارای رطوبت کافی و ساختارهای ابری خاصی برای پذیرش موفقیت‌آمیز مواد شیمیایی هستند. در مقابل، ۹۰ درصد مناطق کشور از نظر پتانسیل بارورسازی ابرها، شرایط نامطلوبی دارند. دلیل اصلی این عدم کارایی، وجود هسته‌های تراکم بارش طبیعی (CCN) به مقدار کافی در این ۹۰ درصد مناطق است. در این شرایط، تزریق مواد خارجی مانند یدور نقره (Silver Iodide)، فرایند طبیعی تشکیل بارش را مختل می‌کند و تعادل را به سمت عقیم‌سازی سوق می‌دهد.

یدور نقره، ماده اصلی مورد استفاده در بارورسازی ابرها، به عنوان ماده‌ای سمی و آلوده‌کننده خاک معرفی شده است. نقره در غلظت‌های بالا می‌تواند اثرات سمی بر روی میکروارگانیسم‌های خاک، گیاهان و سیستم‌های آبی داشته باشد. نگرانی اصلی، تجمع این مواد در طول زمان و پراکندگی آن‌ها در حوضه‌های آبریز است؛ به‌ویژه در مناطقی که بارندگی کم است.

رویکرد صنعت آب و راه‌حل‌های ساختاری بحران

سخنگوی صنعت آب دیدگاه واقع‌بینانه‌تری را ارائه می‌دهد و تأکید کرده که در برآوردها برای تأمین آب شرب و کشاورزی در پاییز خشک، «هیچ حسابی روی بارورسازی ابرها نشده است.» این نشان می‌دهد که مدل‌های مدیریت بحران، این روش را به عنوان یک متغیر قابل اتکا در نظر نگرفته‌اند. معیار اطمینان در برنامه‌ریزی صنعت آب بر رخدادهایی با احتمال وقوع بالای ۹۷ درصد استوار است.

ادبیات فنی و مدل‌سازی‌های علمی تایید می‌کنند که در بهترین حالت، انتظار افزایش بارش از طریق بارورسازی ابرها تنها بین ۵ تا ۱۵ درصد است و این افزایش صرفاً در همان منطقه خاص عملیات مشاهده می‌شود و قابل تعمیم به مقیاس کشوری نیست. این روش به عنوان یک تقویت‌کننده کوچک در شرایط خاص عمل می‌کند و ابزاری برای گذر از خشکسالی نیست. بحران آب ایران نیازمند «جراحی قلب باز» و «تصمیمات بزرگ» در سطح حکمرانی است که شامل همسویی سه قوه، بازنگری در سیاست‌های دولت، تغییر الگوهای مصرف جامعه و ایجاد انگیزه‌های اقتصادی پایدار در بازار است. تکیه بر فناوری‌هایی با بازدهی محدود و ریسک‌های ناشناخته، راهکار اصلی نیست.