کلثوم اکبری محاکمه شد+ بیوگرافی قاتل زنجیره‌ای ۱۱ شوهر در مازندران

در حالی که اولیای دم 4 مقتول با حضور در دادگاه تقاضای قصاص کردند متهم در دفاع گفت اگر می‌دانستم کار به اینجا می‌کشد دست به چنین اقدامی نمی‌زدم

خبر را برای من بخوان

در حالی که اولیای دم 4 مقتول با حضور در دادگاه تقاضای قصاص کردند متهم در دفاع گفت اگر می‌دانستم کار به اینجا می‌کشد دست به چنین اقدامی نمی‌زدم

پرونده کلثوم اکبری بیش از ۴۵ شاکی دارد که تعدادی از آن‌ها اولیای دم و بقیه ورثه اولیای دم فوت شده هستند. او در دادگاه ابتدا سعی کرد از پذیرش اتهام طفره رود اما وقتی فیلم بازسازی صحنه قتل که توسط او انجام شده بود در دادگاه به نمایش گذاشته شد قبول کرد که اعترافات قبلی‌اش صحت داشته است اما همچنان سعی می‌کرد با مظلوم نمایی از بیان جزئیات امتناع کند.

روزنامه هفت صبح نوشت: شهریور سال ۱۴۰۲ بود که خبر به قتل رسیدن ۱۱مرد مازندرانی که همگی طی سال‌های متمادی شوهران یک زن به نام کلثوم اکبری بودند؛ مثل بمب در فضای مجازی سر و صدا به پا کرد.

ماجرای این قتل‌های سریالی از سال ۸۰ شروع شده بود اما به دلیل اینکه قربانیان همگی مردان سالخورده و عمدتا بیمار بودند؛ بازماندگان آن‌ها به مرگ آن‌ها مشکوک نمی‌شدند و ماجرا را پیگیری نمی‌کردند تا اینکه در سال ۱۴۰۲ در حالی که ۲۲سال از اولین نقشه مرگبار گذشته بود؛ زمانی که پیرمردی به نام عزیزالله بابایی به طرز مرموزی جان خودش را از دست داد؛ دست این زن رو شد.

پسر عزیزالله بابایی ماجرای فاش شدن راز قتل‌های سریالی را اینطور روایت می‌کند: «بعد از مرگ مادرمان به دلیل اینکه پدرم تنها بود تصمیم به ازدواج مجدد گرفت و با معرفی از سوی یکی از آشنایان با کلثوم ازدواج کرد. مدت زیادی از ازدواج آن‌ها نمی‌گذشت و در این مدت بیشتر از چهار یا پنج بار او را ندیده بودیم. او زنی خوش زبان بود و رفتارش با ما بد نبود.»

کلثوم چطور لو رفت؟

پسر مقتول در مورد مرگ پدرش می‌گوید: «وقتی پدرم ناگهانی به رحمت خدا رفت ماجرای فوت او برای ما خیلی مرموز بود. نمی‌توانستیم باور کنیم که بیماری پدرم ناگهان به حدی حاد شود که مرگ او را رقم بزند. در حال برگزاری مراسم تدفین و عزاداری او بودیم که یکی از آشنایان قدیمی‌مان با برادرم تماس گرفت تا تسلیت بگوید.

در حال صحبت بودند که ناگهان سر حرف باز شد و گفت چند وقت پیش پدرش با فردی ازدواج کرده که او قصد داشته با خوراندن نوشیدنی مسموم پدرش را بکشد.

دوستمان می‌گفت پدرش متوجه شده بود که این نوشیدنی مسموم است و چیزی در آن حل شده برای همین از خوردن آن امتناع کرده بود و بعد از آن هم آن خانم را طلاق داده بود.

این دوست قدیمی که می‌دانست پدر ما هم اخیرا تجدید فراش کرده بود در میان صحبت‌هایش گفته بود که نام زن پدرش که قصد قتل داشته کلثوم اکبری بوده است.»

با شنیدن این نام انگار برق از سر خانواده بابایی پرید. این فرد همان زن پدر خودشان بود و حالا گویی تکه‌های پازل حل معمای مرگ پدرشان داشت کنار هم قرار می‌گرفت، برای همین اقدام به شکایت از این خانم کردند: «به مراجع قضایی مراجعه کرده و اعلام کردیم به مرگ پدرمان مشکوک هستیم.

ماجرای اقدام نافرجام به قتل پدر دوستمان را هم تعریف کردیم و ماموران این خانواده را تحت تحقیق قرار دادند و پدر دوستمان شخصا موضوع را برای ماموران تعریف کرد.»

شاید اگر همان موقع خانواده‌ای که پدرشان مورد سوءقصد نافرجام قرار گرفته بود، اقدام به ثبت شکایت می‌کردند لااقل از قتل چند نفر دیگر از جمله پدر خانواده بابایی جلوگیری می‌شد اما حقیقت این است که هیچ کس فکرش را هم نمی‌کرد که ابعاد این حادثه اینقدر گسترده و فجیع باشد.

به هر حال پیگیری‌های خانواده بابایی بود که سبب شد کلثوم بازداشت شده و به قتل‌های سریالی یکی پس از دیگری اعتراف کرده و صحنه قتل را بازسازی کند. کلثوم بعد از سر به نیست کردن شوهران خود طلب دریافت ارثیه و مهریه می‌کرد و در حقیقت انگیزه اصلی او از این قتل‌ها طراحی و اجرای همین دسیسه‌های مالی بود.

ماجرای قتل‌ها چه بود؟

کلثوم اکبری اهل روستای ملک آباد مازندران است. در شناسنامه او تاریخ تولدش سال ۴۶ ثبت شده اما خانواده قربانیان اعتقاد دارند که سن و سالش بیشتر از این حرف‌هاست. اولین قتل در سال ۸۰ رخ داده بود. آن زمان فرزندان کلثوم خردسال بودند و شوهر او مدتی قبل فوت کرده بود که او با مرد میانسالی ساکن یکی از روستاهای اطراف قائمشهر ازدواج کرد. فرزندان این مرد در شهرهای اطراف از جمله جویبار زندگی می‌کردند و هر کدام مشغول کار و زندگی خود بودند برای همین زیاد فرصت نمی‌کردند به پدرشان سر بزنند.

یکی از فرزندان مقتول آن زمان معلم بود و شب یلدای سال ۸۱ به او خبر داده بودند که حال پدرش بد است. او سریع بالای سر پدرش در بیمارستان حاضر شده بود و گفته بود پدرم اینقدر سر حال بود که حتی یک برگ از دفترچه بیمه او هم مصرف نشده است اما از آن روز به بعد مرد میانسال هر روز ضعیف‌تر شد.

فرزندانش او را به خانه آوردند و از او مراقبت می‌کردند اما حال او هر روز وخیم‌تر می‌شد تا اینکه یک روز وقتی دختر مقتول بیرون از خانه رفت، موقعی که به خانه برگشت زن پدر خود را در حال شیون دید و متوجه شد پدرش مرده است.

فرزندان مقتول حتی به کلثوم شک هم نکردند چون او با آن‌ها و پدرشان مهربان بود. اما بعدا اعتراف کرد که به مقتول قرص و الکل صنعتی خورانده است و آن روز وقتی دختر مقتول از خانه بیرون رفته حوله نم دار روی دهان مقتول گذاشته و او را به قتل رسانده است. از این قربانی دو هکتار زمین به کلثوم ارث رسید.

بعد از آن با همین شیوه دست به قتل‌های دیگری زد؛ از جمله قتل مردی میانسال که دخترش می‌گفت بعد از دستگیری کلثوم وقتی او را در دادسرا دیدیم اظهار پشیمانی نکرد. قتل این مرد ده سال قبل از دستگیری کلثوم رخ داده بود. متهم تنها یک ماه با این فرد زندگی مشترک داشت.

به او قرص خورانده و سبب تشنج مقتول شده بود. بار اول مرد میانسال با اقدام به موقع فرزندانش بهبود پیدا کرده و به خانه برگشته بود اما مجددا کلثوم با خوراندن قرص به او مرگش را رقم زد. فرزندان این پیرمرد به مرگ پدرشان مشکوک شده و حتی شکایت هم کرده بودند اما پزشکی قانونی علت تامه فوت را کشف نکرد و پرونده آن زمان مختومه شد.

کلثوم به این قتل‌ها یکی پس از دیگری اقرار کرد و با صدور کیفرخواست با عنوان اتهامی مباشرت در ۱۱فقره قتل عمدی و اقدام به یک فقره قتل نافرجام؛ پرونده‌اش برای رسیدگی به شعبه دوم کیفری یک دادگاه انقلاب ساری ارجاع شد.

در دادگاه

خانواده چهار نفر از مقتولان حاضر شده و تقاضای قصاص کردند. خانواده بقیه قربانیان نیز در جلسه بعدی تقاضای خود را تسلیم دادگاه خواهند کرد. در حال حاضر این پرونده بیش از ۴۵ شاکی دارد که تعدادی از آن‌ها اولیای دم و بقیه ورثه اولیای دم فوت شده هستند.

متهم در ابتدا سعی کرد از پذیرش اتهام طفره رود اما وقتی فیلم بازسازی صحنه قتل که توسط او انجام شده بود در دادگاه به نمایش گذاشته شد قبول کرد که اعترافات قبلی‌اش صحت داشته است اما همچنان سعی می‌کرد با مظلوم نمایی از بیان جزئیات امتناع کند.

او برابر سوالات قاضی به زبان مازندرانی می‌گفت نمی‌دانم و به تنها جمله‌ای که اکتفا کرد این بود که گفت: «من اگر می‌دانستم کار به اینجا می‌رسد این کارها را نمی‌کردم.» وکیل کلثوم در پایان در دفاع از او گفت: «به نظر می‌رسد وضعیت روحی و روانی این متهم نیاز به بررسی بیشتر دارد.»

اما در این قسمت از محاکمه یکی از اولیای دم حاضر در پرونده با اعتراض به این ادعای آقای وکیل گفت: «این خانم داروهای تخصصی دیابت و داروهای جنسی را با هم ترکیب می‌کرده و در چند نوبت به قربانیان می‌خوراند تا اوردوز نکنند. چنین نقشه ماهرانه‌ای که منجر به فریب تعداد زیادی خانواده‌های سرشناس شده که حتی اقدام به شکایت نکردند نمی‌تواند کار یک مجنون باشد.»

سپس متهم در مورد نحوه خرید و نگهداری داروها گفت: «این داروها متعلق به خودم بود. آن‌ها را در یخچال نگهداری می‌کردم و خودم آن‌ها را خریداری می‌کردم.» قضات دادگاه بعد از پایان رسیدگی برای صدور رای وارد شور خواهند شد.

از جنایت جوک نسازید

خانواده قربانیان داغدار از اینکه این جنایت از زمان فاش شدن تا به حال دستمایه طنز و شوخی قرار گرفته است آزرده خاطر هستند. یکی از اولیای دم می‌گوید: «این اتفاق برای ما سخت و سهمگین بود چون قربانی این جنایت پدران ما بوده‌اند. حالا به جای اینکه شاهد رسیدگی هر چه سریعتر و آسیب‌شناسی این ماجرا باشیم شاهد شوخی‌های سهل انگارانه‌ای هستیم که داغ ما را بیشتر می‌کند.»

آغاز زندگی؛ از ازدواج‌های پرزخم تا خشونت خانگی

بر اساس روایت نزدیکان، کلثوم اکبری در سن ۱۸ سالگی نخستین بار ازدواج کرد؛ ازدواجی کوتاه و نافرجام با مردی که ظاهراً از مشکلات ذهنی و جسمی رنج می‌برد. طلاق از این شوهر، او را وارد مسیر پیچیده‌تری کرد: ازدواج دوم با مردی بسیار مسن‌تر از خودش که چند فرزند از ازدواج قبلی داشت.

کلثوم سال‌ها با این مرد در روستای «ولاشد» زندگی کرد و به گفته نزدیکان، بارها از سوی همسر دوم و پسران ناتنی‌اش مورد ضرب‌وشتم و آزار قرار گرفت. گفته می‌شود پس از بیماری و مرگ شوهر دوم، کلثوم در واکنشی خشونت‌بار در حضور اطرافیان اعلام کرد که با الکل قرمز و خفگی، او را به قتل رسانده است. اگرچه آن زمان این اعتراف جدی گرفته نشد، اما اکنون بخشی از پازل شخصیتی و جنایت‌های بعدی او را روشن می‌کند.

الگوی قتل‌های زنجیره‌ای؛ ازدواج، دارو، خفگی، مهریه

روش قتل کلثوم اکبری الگوی ثابت و حساب‌شده‌ای داشت:

او با حضور در محافل زنانه، از تمایلش برای ازدواج با مردان سالخورده و تنها سخن می‌گفت. در موارد متعددی، از طریق آشنایان دختران این مردان، به خانه‌ آن‌ها راه می‌یافت و در صورت اطمینان از تمکن مالی آن‌ها، به ازدواج با مهریه بالا رضایت می‌داد.

در مرحله بعد، با خوراندن داروهای فشار خون، دیابت یا آرام‌بخش در نوشیدنی‌ها، قربانی را تدریجی ضعیف می‌کرد. سپس با افزایش دوز دارو یا خفگی با بالش و حوله، قتل را کامل می‌کرد؛ در حالی که مرگ قربانی به دلیل کهولت سن یا سابقه بیماری، طبیعی به نظر می‌رسید.

او در بازجویی‌ها اعتراف کرده که در ابتدا قربانیان را به بیمارستان می‌برد تا اعتماد خانواده آن‌ها را جلب کند، اما در مرحله بعد نقشه قتل را اجرا می‌کرد.

شهرهایی که قتل در آن‌ها اتفاق افتاد

کلثوم اکبری قتل‌هایش را در شهرهای مختلف مازندران از جمله ساری، نکا، محمودآباد، بابل و قائم‌شهر مرتکب شده است. این پراکندگی جغرافیایی عاملی بود که سبب می‌شد پیوند بین قربانیان دیرتر شناسایی شود و پلیس تا مدت‌ها به وجود یک قاتل زنجیره‌ای مشکوک نشود.

برخی از قربانیان تأییدشده:

میراحمد عمرانی (۶۹ ساله)؛ ازدواج در تیر ۱۳۹۲، مرگ پس از یک ماه

اسماعیل بخشی (۶۲ ساله)؛ ازدواج در ۱۳۹۵، مرگ پس از دو ماه

گنجعلی حمزه‌ای (۸۳ ساله)؛ ازدواج موقت، مرگ در ۴۳ روز

غلامرضا بابایی (۸۲ ساله)؛ آخرین قربانی، مرگ در مرداد ۱۴۰۲

در یک مورد دیگر، مردی به نام مسیح نعمتی که در سال ۱۳۹۹ با کلثوم عقد موقت کرده بود، با نوشیدن شربت آلوده جان سالم به در برد و او را از خانه بیرون کرد، اما علیه او شکایتی ثبت نکرد.

دستگیری و اعترافات جنجالی

پس از شکایت فرزندان غلامرضا بابایی، پلیس با مجوز قضایی کلثوم اکبری را در محمودآباد بازداشت کرد. بازپرس پرونده با بررسی دقیق اظهارات و سوابق ازدواج‌های او، به ارتباط مرگ‌های مشکوک با فعالیت‌های این زن پی برد. بازسازی صحنه قتل، اعترافات صریح و مستندات پزشکی، موجب شد تا پرونده به یکی از پرشاکی‌ترین پرونده‌های جنایی سال‌های اخیر ایران تبدیل شود؛ با بیش از ۴۵ شاکی رسمی.

کلثوم در یکی از اعترافاتش مقابل دوربین گفت:

«نمی‌دانم چند نفر را کشتم. شاید ۱۳ یا ۱۵ نفر بودند. دقیق یادم نیست...»

انگیزه قتل؛ پول یا انتقام؟

هرچند انگیزه اصلی این قتل‌ها به‌ظاهر دریافت مهریه، اموال و پول اعلام شده، اما برخی روانشناسان و کارشناسان جنایی احتمال می‌دهند کلثوم اکبری ترومای ناشی از خشونت خانگی، انتقام پنهان از مردان، یا اختلالات روانی داشته باشد. او اموال و مهریه‌ دریافتی را عمدتاً به نام دخترش منتقل کرده و هیچ‌گونه فعالیت تجاری یا زندگی اشرافی نداشته است.

در حال حاضر، نتیجه آزمایش‌های روان‌پزشکی پزشکی قانونی در حال بررسی است.