نامه وزیردفاع سابق اسرائیل به رهبر انقلاب؛ محتوای نامه چیست؟

نامه‌ای منتسب به یوآو گالانت، وزیر دفاع پیشین رژیم صهیونیستی، خطاب به رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، که به قصد تهدید و ارعاب نوشته‌شده، اما در لایه‌های پنهان خود، به ستایشی ناخواسته از رهبری حکیمانه و مدیریت بی‌نظیر ایشان تبدیل شده‌است

خبر را برای من بخوان

نامه‌ای منتسب به یوآو گالانت، وزیر دفاع پیشین رژیم صهیونیستی، خطاب به رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، که به قصد تهدید و ارعاب نوشته‌شده، اما در لایه‌های پنهان خود، به ستایشی ناخواسته از رهبری حکیمانه و مدیریت بی‌نظیر ایشان تبدیل شده‌است

روزنامه جوان در یادداشتی با عنوان « خواستی خوار کنی، اما ستودی!» نوشت:
در دوره پر فراز و نشیب و پرماجرای خلافت حضرت امیرالمؤمنین بر سرزمین‌های اسلامی و داعیه‌داری معاویه بر سرزمین شام، علاوه بر مقابله و جنگ سخت روی زمین نظیر جنگ صفین و زد و خوردهای مرزداران در سرحدات، مکاتبات و نامه‌هایی نیز میان حضرت و معاویه رد و بدل شده که نگاه تیزبین تاریخ از آنها غافل نبوده و محتوای بسیاری از این نامه‌ها را ثبت و ضبط و برای آیندگان نقل کرده‌است. معاویه در مکاتبات تاریخی خود خطاب به امیرالمؤمنین کوششی واضح و ملموس داشته تا با لحنی تحکم‌آمیز، محقرانه و برتری‌جویانه اقدام به تضعیف و تخریب امیرالمؤمنین و دستگاه حکمرانی ایشان کند و با برشمردن امکانات و شمار لشکریان خود امیرالمؤمنین و مردم عراق را تهدید و ارعاب کند. او خویشتنداری و حلم حضرت و پرهیز ایشان از وارد شدن به جنگ را نشانه ضعف و ترس ایشان برمی‌شمارد و به سرزنش ایشان می‌پردازد. گرچه لحن و روح حاکم بر مکاتبات معاویه نگاهی تحقیرآمیز و تهدیدآمیز دارد، اما در جای‌جای نامه‌های خود ناخواسته به نقش محوری و اساسی امیرالمؤمنین در سرزمین‌های اسلامی اذعان داشته و گاه حتی به نوعی به مشروعیت و حقانیت حضرت در جانشینی و وراثت پیامبر اعترافاتی کرده‌است.

امروز، در عصری دیگر، شاهد تکرار این الگوی تاریخی هستیم؛ نامه‌ای منتسب به یوآو گالانت، وزیر دفاع پیشین رژیم صهیونیستی، خطاب به رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، که به قصد تهدید و ارعاب نوشته‌شده، اما در لایه‌های پنهان خود، به ستایشی ناخواسته از رهبری حکیمانه و مدیریت بی‌نظیر ایشان تبدیل شده‌است. گالانت در نامه خود ادعا می‌کند که «نزدیک به سه دهه، رهبری آیت‌الله خامنه‌ای را از نزدیک مطالعه کرده» و هر گام و تصمیم ایشان را زیر نظر داشته‌است.

او با این ادعا، قصد دارد قدرت اطلاعاتی و نظامی رژیم صهیونیستی را به رخ بکشد، اما ناخواسته به عمق نفوذ و تأثیرگذاری رهبر انقلاب در معادلات منطقه‌ای و جهانی گواهی می‌دهد. این اعتراف، که از قلم یک دشمن دیرینه جاری شده، خود سندی است بر جایگاه بی‌بدیل آیت‌الله خامنه‌ای به‌عنوان محور مقاومت و هدایتگر جبهه‌ای که سال‌هاست در برابر زیاده‌خواهی‌های صهیونیسم و استکبار جهانی ایستادگی کرده‌است. رهبر معظم انقلاب، در طول بیش از سه دهه رهبری، با تکیه بر حکمت، بصیرت و شجاعت، نه‌تنها ایران اسلامی را از گردنه‌های دشوار تاریخی عبور داده، بلکه محور مقاومت را به نیرویی تعیین‌کننده در منطقه تبدیل کرده‌است. از حمایت از نهضت‌های آزادی‌بخش در فلسطین و لبنان گرفته تا تقویت بنیه دفاعی و علمی کشور در برابر تحریم‌ها و تهدیدات. مدیریت ایشان همواره مبتنی بر اصول عزت، حکمت و مصلحت بوده‌است. گالانت در نامه خود، با اشاره به شبکه‌ای از گروه‌های هم‌پیمان ایران، که او آن را «حلقه آتش» نامیده، ناخواسته به موفقیت استراتژیک آیت‌الله خامنه‌ای در ایجاد یک جبهه متحد و قدرتمند در برابر رژیم صهیونیستی اعتراف می‌کند.
این شبکه، که شامل حزب‌الله لبنان، حماس، انصارالله یمن و دیگر گروه‌های مقاومت است، نه‌تنها تهدیدی برای رژیم صهیونیستی بوده، بلکه به‌عنوان سپری برای دفاع از ایران و سرزمین‌های اسلامی عمل کرده‌است. نکته قابل‌تأمل دیگر در نامه گالانت، اشاره او به خویشتنداری استراتژیک ایران در مقاطع حساس است.

او به مواردی، چون «عدم ورود ایران به جنگ عراق در سال ۲۰۰۳» و حفظ ثبات در برابر آشوب‌های منطقه‌ای اشاره می‌کند، گویی که این خویشتنداری را نشانه ضعف می‌داند، اما این برداشت، خود گواهی بر ناتوانی دشمن در فهم عمق استراتژیک تفکر آیت‌الله خامنه‌ای است. خویشتنداری ایران، نه از سر ضعف، بلکه از سر حکمت و دوراندیشی بوده‌است؛ سیاستی که بارها دشمنان را در تله‌های خودساخته گرفتار کرده و ایران را به‌عنوان قدرتی باثبات و غیرقابل شکست در منطقه تثبیت کرده‌است.

گالانت در سراسر نامه خود گرچه تلاش کرده که نقابی قدرتمندانه و پیروزمندانه بر چهره بگذارد و اقدام به تهدید رهبر انقلاب و جمهوری اسلامی کند، اما ناخواسته قدرت ایران و رهبری را ستوده و به توانایی ایران به بازسازی و احیای آنچه «حلقه آتش» در اطراف اسرائیل می‌خواند، اعتراف می‌کند. او اذعان می‌کند که ایران ظرف مدتی قادر به سرعت بخشیدن و ادامه برنامه هسته‌ای خود است و تلاش می‌کند که با کلمات پوچ و تهدیدآمیز خود مانع از این مسیر شود. متن و فرامتن نامه گالانت و نامه‌های معاویه گرچه در دو بستر تاریخی و سیاسی متفاوت نگاشته شده، اما الگویی مشترک دارند؛ تلاش برای تحقیر و تهدید یک شخصیت محوری، اما تبدیل شدن به سندی برای تأیید عظمت و توانمندی و اقتدار او. خواستی خوار کنی، اما ستودی!