ایران نشسته بر کمربند معادن طلا

جغرافیای ایران بر روی کمربند زون طلا قرار گرفته و استخراج این فلز گرانبها از دیرباز تاکنون ادامه دارد.

خبر را برای من بخوان

به گزارش سایت طلا؛؛در ذهن جهانیان، ایران امروز با امواج سیاه نفت و فرصت‌های ژئوپلیتیک گره خورده اما زیر لایه‌های این روایت معاصر، گنجینه‌ای درخشان و فراموش‌شده خوابیده است، یک میراث طلایی که زمانی ایران را در قلب ثروت و قدرت تمدن‌های باستان قرار می‌داد.

روایتی که نه در گنج‌یابان‌های افسانه‌ای، بلکه در کتیبه‌های تاریخی، معادن کهن و شواهد باستان‌شناسی نهفته، در انتظار بازخوانی است.

سکه‌های درخشان و خزانه‌های افسانه‌ای

داستان طلای ایران با شکوه امپراتوری هخامنشی آغاز می‌شود. داریوش با بصیرتی اقتصادی، نخستین سکه‌های طلای استاندارد امپراتوری را به نام دَریک ضرب کرد. این سکه‌ها با عیار بالا، نه تنها ابزار مبادله، بلکه نماد اعتبار جهانی پارس بودند و از مصر تا هند گردش داشتند.

هرودوت، مورخ یونانی قرن پنجم پیش از میلاد، با حیرت از ثروت شاهان هخامنشی گزارش می‌دهد: «در دربار شاهان پارس، زر به وفور یافت می‌شود، نه چونان زیور، بلکه چونان زبان قدرت».

او در توصیف لشکرکشی عظیم خشایارشا به یونان می‌نویسد: «لشکر پارس چونان رودخانه‌ای زرین جاری بود؛ نه فقط به سبب مردانش، بلکه به سبب طلایی که بر خود داشتند».

خزانه‌های افسانه‌ای تخت‌جمشید، شوش و اکباتان، مملو از این فلز گرانبها بودند.

این روایت طلایی با فروپاشی هخامنشیان پایان نیافت. مورخان اسلامی، مانند طبری و ابن‌اثیر، با آب‌وتاب از گنجینه‌های خیره‌کننده شاهان ساسانی مانند خسروپرویز سخن می‌گویند و حتی از تاجی یاد می‌کنند که با زنجیرهای طلا از سقف آویزان بود تا تنها سایه‌اش بر سر پادشاه بیفتد.

زمینی زرخیر، معادنی با ریشه در اعماق تاریخ

این ثروت افسانه‌ای تصادفی نبود. ایران با ساختار زمین‌شناسی پیچیده‌اش، از دیرباز روی کمربند طلادار جهان نشسته است. شواهد محکم نشان می‌دهد بهره‌برداری از این ذخایر به هزاران سال پیش بازمی‌گردد.

معدن زرشوران در نزدیکی تکاب، گواهی زنده بر این تاریخ است. فعالیت در این معدن باستانی، بر اساس یافته‌های باستان‌شناسی، به بیش از ۳۰۰۰ سال پیش و دوران مادها و هخامنشیان می‌رسد.

ابزارهای سنگی و بقایای کوره‌های باستانی حکایت از دانش پیشرفته استخراج و فرآوری در آن دوران دارند.

زرشوران تنها نقطه درخشان این نقشه طلایی نیست. معدن موته در اصفهان، قلعه‌زری در خراسان جنوبی، کوه زر در سیستان و بلوچستان، و نواحی بردسکن، کاشمر و باجگیران در خراسان رضوی، همگی ردپای فعالیت‌های کهن معدنکاری طلا را در خود حفظ کرده‌اند.

آسیاب‌های سنگی و تونل‌های قدیمی، سکوت‌شکن این ادعا هستند. جغرافیدانان نامدار مسلمان مانند مقدسی و یاقوت حموی نیز در سفرنامه‌های خود به معادن طلا در کرمان، خراسان و طبرستان اشاره‌های صریحی کرده‌اند.

بازگرداندن درخشش یک میراث فراموش‌شده

در حالی که تمدن‌هایی مانند مصر باستان موفق شده‌اند طلا را به عنوان بخشی جدایی‌ناپذیر از هویت و جذابیت گردشگری خود به جهان معرفی کنند، سهم ایران در تاریخ پرتلألؤ این فلز، در هاله‌ای از غبار فراموشی و روایت‌های سیاسی معاصر گم شده است.

تصویر امروز ایران، به ندرت با میراث طلایی درخشانش پیوند می‌خورد.

این فراموشی، نادیده گرفتن یک واقعیت تاریخی و یک پتانسیل عظیم است. ایران تنها یک سرزمین نفت‌خیز نیست؛ ایران یک "سرزمین فراموش‌شده طلا" است.

این عنوان برازنده کشوری است که در فرهنگ و اسطوره‌هایش، طلا نماد قدرت و شکوه الهی و شاهانه بود.

در اقتصاد و فناوری باستان، پیشگام ضرب سکه استاندارد طلا و بهره‌برداری سیستماتیک از معادن بود که از منابع طبیعی غنی طلا برخوردار است که ریشه در اعماق تاریخ دارند.

نگاه به آینده از ریشه‌های زرین گذشته

بازکاوی این روایت طلایی صرفاً یک تمرین نوستالژیک نیست. شناخت دوباره این میراث، بازپس‌گیری بخشی گمشده از هویت تاریخی ایران و قراردادن آن در نقشه تمدنی جهان است.

این آگاهی می‌تواند زمین‌های برای بازتعریف ظرفیت‌های اقتصادی معاصر باشد.

پروژه‌های مدرن استخراج طلا، مانند توسعه دوباره معدن زرشوران با فناوری روز، نشان‌دهنده تلاش‌هایی هرچند دیرینه برای احیای این رشته طلایی از تاریخ اقتصادی ایران است.

رقص نور بر روی یک سکه دریک باستانی یا درخشش ذره‌ای طلای استخراج شده از معدن زرشوران، یادآور این است که زیر پای این سرزمین کهن، تنها نفت جریان ندارد؛ رگه‌هایی از تاریخ درخشان و فرصت‌هایی برای آینده‌ای که می‌تواند دوباره زرین باشد، نهفته است.

بازشناسی ایران به عنوان سرزمین طلا، پاسداشت گذشته‌ای پرعظمت و نگاهی هوشمندانه به منابعی است که شاید کلید بخشی از رونق فردای این مرز و بوم باشند.