اونس طلا2317.8
مظنه15,096,000
18 گرم3,484,900
ارزش سکه34,011,288
قدیم (بهار)38,300,000
جدید (امامی)42,200,000
نیم24,100,000
ربع15,100,000

اگر آزاد شوم همسرم را هم می‌کشم

مرد جوان که پس از بازگشت به خانه‌اش با دیدن مردی غریبه او را به قتل رسانده بود، در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد.

به گزارش سایت طلا،زمستان سال ۱۴۰۰ مرد جوانی به نام بهروز در تماس با مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ مدعی شد همسرش و مردی غریبه را با ضربه‌های چاقو مجروح کرده است.

پس از این تماس مأموران پلیس و اورژانس به خانه او در منطقه اسلامشهر رفتند. با انتقال مجروحان به بیمارستان، مرد ۳۴ ساله به خاطر شدت جراحات وارده و خونریزی شدید جان باخت.

در ادامه مأموران برای روشن شدن ابعاد پنهان این حادثه به تحقیق از متهم پرداختند و او را تحت بازجویی قرار دادند. مرد جوان گفت: وقتی وارد خانه‌ام شدم و آن مرد غریبه را دیدم، آنقدر عصبانی شدم که در لحظه تصمیم گرفتم او و همسرم را بکشم.

پس از اظهارات متهم، مأموران تحقیقات خود را درباره ادعای این مرد آغاز کردند و با بررسی تلفن‌های همراه مقتول و زن جوان دریافتند آن‌ها از چند ماه قبل با هم در ارتباط بوده‌اند به طوری که طی سه روز بیش از ۱۷۰ بار با هم تماس تصویری برقرار کرده‌اند.

به این ترتیب مأموران به سراغ خانواده مقتول رفتند، اما مشخص شد او نیز متأهل بوده است. همسر مقتول در جریان تحقیقات به مأموران گفت: شوهرم مهندس بود. ما وضع مالی خوبی داریم و مشکل و اختلافی هم با همسرم نداشتم تا اینکه چند هفته قبل متوجه شدم با زن جوانی به نام نسترن ارتباط پنهانی دارد. آن زن مدام به همسرم زنگ می‌زد و دست از سرش برنمی‌داشت.

با تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در دادگاه چه گذشت

در ابتدای این جلسه مادر مقتول درخواست قصاص کرد، پس از آن متهم به جایگاه رفت و گفت: این دومین‌باری بود که همسرم به من خیانت می‌کرد. بار اول در دادگاه کیفری اسلامشهر به شلاق محکوم شد و من خیال کردم تنبیه شده است و به خاطر دو دخترم او را بخشیدم، اما انگار برایش درس عبرت نشده است و دوباره به من خیانت کرد.

وی در تشریح روز حادثه گفت: بعد از آن ماجرا مدتی زندگی عادی داشتیم تا اینکه از چند هفته قبل از این حادثه دوباره به رفتار‌های نسترن مشکوک شده بودم، وقتی مخفیانه تلفنش را بررسی کردم متوجه شدم با شماره‌ای که به اسم یک زن ذخیره کرده بود بار‌ها تماس تصویری برقرار کرده است.

وقتی از او درباره آن زن پرسیدم گفت تازه با او دوست شده است. یک روز پیش از این حادثه با نسترن تماس گرفتم که گفت در محل کارش حضور دارد، اما شب وقتی به خانه آمدم متوجه شدم اصلاً آن روز سر کار نرفته بوده است.

فردای آن روز باز با همسرم تماس گرفتم که باز هم مدعی شد سر کارش حضور دارد. همان موقع به خانه برگشتم تا ببینم راست می‌گوید یا نه. وقتی به خانه رسیدم با دیدن من رنگش پرید و ترسیده بود، داشتم خانه را می‌گشتم که همسرم ناگهان به داخل حمام رفت و در را قفل کرد. همان موقع با باجناقم تماس گرفتم تا به خانه‌ام بیاید و شاهد ماجرا باشد.

از شدت عصبانیت در حمام را شکستم و ناگهان با مردی که کت و شلوار به تن داشت روبه‌رو شدم. دیوانه شده بودم، با چاقو هر دو آن‌ها را زدم، در همین موقع باجناقم سر رسید و جلویم را گرفت، بعد هم با پلیس تماس گرفتم و موضوع را گفتم و خودم را تسلیم کردم. حالا هم از کاری که کرده‌ام پشیمان و ناراحت نیستم، چون مستحق مرگ بود و اگر از زندان آزاد شوم حتماً نسترن را هم می‌کشم.

با پایان دفاعیات متهم، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.

خبر های فعال سایت 0
خبر های پربازدید سرگرمی و گوناگون

سایر خبر های این گروه
.
اطلاع پاسخ کاربران به نظر شما و ارسال خبرنامه های سایت طلا با ایمیل
ديدگاه هاي ارسال شده توسط شما، پس از تاييد توسط سايت طلا در وب سايت منتشر خواهد شد