اونس طلاکلیک
مظنهکلیک
18 گرمکلیک
ارزش سکهکلیک
قدیم (بهار)کلیک
جدید (امامی)کلیک
نیمکلیک
ربعکلیک

چه کسی می گوید عکس ها صدا ندارند؟ + 11 عکسی که با مردم ایران حرف می زند

حمیدِ (زنده‌یاد خسرو شکیبایی) در فیلم حامون دیالوگ ماندگاری دارد: من نمی‌‍‌تونم طلاق بدم؟ من نمی‌تونم. این زن، این زن سهم منه، حق منه، عشق منه … من طلاق نمی‌دم…

به گزارش سایت طلا، حمیدِ (زنده‌یاد خسرو شکیبایی) در فیلم حامون دیالوگ ماندگاری دارد: من نمی‌‍‌تونم طلاق بدم؟ من نمی‌تونم. این زن، این زن سهم منه، حق منه، عشق منه … من طلاق نمی‌دم…

در این مطلب برای شما مجموعه‌ای از بهترین سکانس‌ها و تاثیرگذارترین دیالوگ‌های ماندگار ایرانی را آماده کرده‌ایم. با ما همراه باشید و از این تصاویر لذت ببرید.

حمیدِ هامون (زنده‌یاد خسرو شکیبایی): آقای رئیس، این خانوم، این آقا و فک و فامیلاشون دست به دست هم دادن که منو نابود کنن. پاسبان گذاشته سر محل که منو دستگیر کنه… انگار من جنایت کردم. حالا هم باید نفقشو بدم … هم خونه رو بدم، هم مهریه رو بدم … هم بچه‌مو بدم، هم شرفمو بدم. چرا؟ چرا؟ من نمی‌‍تونم طلاق بدم؟ من نمی‌تونم. این زن، این زن سهم منه، حق منه، عشق منه … من طلاق نمی‌دم…

ناصر خاکزادِ متری شیش و نیم: «وقتی همه زندگیت میشه یه دختر… پنج‌ساله عمرمو گذاشتم پاش. من می‌دونم با یکی دیگه‌س. می‌دونم اون منو لو داده. می‌دونم منو دیگه نمی‌خواد، ولی من الان دلم پر می‌کشه واسه این‌که یه‌بار دیگه ببینمش…»

شکسته شدن صندلی وخنده ماندگار علیِ خانه به دوش در شب خواستگاری خواهرش

دایی کامرانِ هزارپا: واقعا مامان خوبی داری! واقعا از یه همچین مادری یک همچین پسری به دنیا میاد. بهت افتخار می‌کنم من همیشه دوست داشتم یه همچین پسری داشتم.

حجت در جدایی نادر از سیمین: کثافت تو زدی بچه منو کشتی! حالا برا بچه‌ت بد می‌شه؟ بچه تو فقط بچه آدمه؟ بچه‌های ما بچه حیو… توله‌سگن؟!

محسنِ ابد و یک روز: سمیه مامانو رو حساب کی می‌خوای ول کنی بری؟! روزایی که تو خونه نیستی این آبجیات به مامان آب و غذا نمی‌دن که یه وقت دسشوییش نگیره… من میگم نرو، چون نمی‌دونیم این یارو کیه. . ، چون مامان مریضه تو بری تنها می‌مونه…، چون خونه زندگی‌مون بو می‌گیره…، ولی اگه رفتی دیگه برنگرد…، چون نمی‌گن اعظم‌شون شوهرش مرده٬ لیلاشون خودش شوهر نمی‌کنه٬ میگن مشکل از ماست… تورو قرآن‌ی ذره هم به فکر ما باش٬ کاری نکن حرف دهن لات و لوتا بشیم. .

نه غلام حمید لولایی در زیر آسمان این شهر

وقتی حبیب لیسانسه‌ها توهم می‌زند: من؟ چرا من؟ این همه آدم…

تموم شد؟! خیلی تاثیرگذار بود!

نعیم پوست شیر: قسم نخور حرومممممم‌زاده

آقا ماشالله‌ی خانه به دوش و سکانس خیلی معروفش: چرا قیمه‌ها رو میریزی تو ماستا…؟

خبر های پربازدید 0
خبر های فعال سایت 0
خبر های پربازدید سرگرمی و گوناگون

سایر خبر های این گروه
.
اطلاع پاسخ کاربران به نظر شما و ارسال خبرنامه های سایت طلا با ایمیل
ديدگاه هاي ارسال شده توسط شما، پس از تاييد توسط سايت طلا در وب سايت منتشر خواهد شد