شريعتمداري:1+5 مذاكره را فقط براي مذاكره مي خواهد!
اشتراک
حسين شريعتمداري طي يادداشتي در روزنامه كيهان تاكيد كرد كه «مجموعه شواهد و قرائن موجود حكايت از آن دارد كه 1+5 مذاكره را فقط براي مذاكره مي خواهد! و برخلاف آنچه تظاهر ميكند در پي حلوفصل مسائل فيمابين نيست.» و افزود: راه باج خواهي از ايران بسته است.
تاریخ: ۲۸/خرداد/۹۱ ساعت ۱۰:۰۵ | اقتصاد جهانی شناسه خبر: ۵۸۵۴
به گزارش سایت طلا به نقل از خبرگزاری ایسنا، متن کامل نوشتار شریعتمداری که با عنوان «خرگوش مسکو» منتشر شده به این شرح است:
در عرف جاری و پذیرفته شده بین المللی برای «مذاکره» سه شاخصه تعریف شده است که بدون آن نمیتوان و نباید از هیچ مذاکرهای انتظار نتیجه داشت. این سه شاخصه عبارتند از، اول؛ «کف مذاکرات» که شامل موضوع یا مجموعه موضوعات و مسائل مورد توافق طرفین مذاکره است. دوم؛ «سقف مذاکرات» که از ابتدا مشخص نیست بلکه نقطه یا نقاطی است که طرفین مذاکره در نهایت روی آن توافق می کنند و با اعلام «نتیجه CONSEQUENCE» مذاکرات به پایان می رسد و سوم؛ چارچوب- MODALITY- مذاکرات است که مذاکرات مطابق این فرمول یا چارچوب دنبال می شود.
در چالش هستهیی نزدیک به ده ساله ایران با حریف،
- ابتدا تروئیکای اروپایی شامل فرانسه، انگلیس و آلمان و سپس گروه 1+5- طرف مقابل علی رغم اصرار تیمهای مذاکره کننده کشورمان از پذیرش «مدالیته» طفره رفته است. در فاز اول این چالش که از اکتبر 2003- اجلاس تهران- تا اوت 2005- ازسرگیری فعالیت کارخانه UCF اصفهان- ادامه داشت، همواره از حریف درخواست بود و از ما، پذیرش، بی آن که حریف در مقابل گامهای- به اصطلاح اعتمادساز- کشورمان نظیر تعلیق تمامی فعالیت های هسته ای، خود را ملزم به ارائه «مابه ازاء» و برداشتن گام متقابل بداند و سرانجام در اجلاس لندن با صراحت اعلام کردند که قابلقبول ترین تضمین عینی OBJECTIVE GUARANTY از سوی جمهوری اسلامی ایران برای نشان دادن صلح آمیز بودن برنامه هستهای خود، توقف کامل همه فعالیت های هستهای است! و معلوم شد که مذاکرات چندساله- تا آن هنگام- فاقد هر سه شاخصه، کف، سقف و چارچوب بوده است.
جمهوری اسلامی بعد از اجلاس لندن و پی بردن به اهداف باجخواهانه و غیرقانونی حریف، فعالیتهای هستهای به تعلیق درآمده را یکی پس از دیگری از سر گرفت و آژانس تحت مدیریت افشا شده آمریکا و اسرائیل- اعتراف البرادعی- پرونده هستهای کشورمان را به شورای امنیت سازمان ملل فرستاد که با صدور قطعنامههای چندگانه همراه بود. ایستادگی مثال زدنی ایران اسلامی در برابر باج خواهی حریف، بروز انقلاب های اسلامی منطقه، بحران اقتصادی شکننده آمریکا و اروپا و اقتدار پرشتاب جمهوری اسلامی ایران، آمریکا و متحدانش را بعد از 15 ماه توقف به پای میز مذاکره کشاند. حریف در اجلاس اسلامبول 2 نرمش محسوسی از خود نشان داد و به تلویح- و نه تصریح- غنیسازی زیر 5 درصد جمهوری اسلامی ایران را تایید کرد. این تایید میتوانست «کف مذاکرات» تلقی شود، ولی در اجلاس بغداد که قرار بود طرفین روی «مدالیته» و چارچوب تعریف شدهای برای ادامه مذاکرات به توافق برسند، طرف مقابل نه فقط از تعیین مدالیته طفره رفت بلکه کوشید مسیر مذاکرات را به سمت و سوی «بسته»ای بکشاند که در اجلاس بغداد ارائه کرده بود، این بسته با اندکی رنگ و لعاب ظاهری، ادامه همان باجخواهی و کارشکنی های قبلی بود که با هوشمندی و صلابت تیم مذاکره کننده کشورمان روبرو گردید و نهایتا قرار شد در فاصله دو مذاکره بغداد و مسکو، معاونان جلیلی و اشتون روی «مدالیته» و دستور جلسه اجلاس مسکو به توافق برسند ولی خانم هلگا اشمید، معاون خانم کاترین اشتون، وجود چنین توافقی را انکار کرد و نهایتا درپی تهدید دکتر جلیلی، خانم اشتون در مذاکره تلفنی با ایشان اعلام کرد که بسته پیشنهادی ایران نیز در اجلاس مسکو مورد بررسی قرار خواهد گرفت! «بررسی»! در فرهنگ سیاسی، یک واژه کشدار و تعریف نشده است، بنابراین از اظهارات خانم اشتون نمیتوان نتیجه گرفت که 1+5 بسته پیشنهادی ایران را به عنوان دستور کار اجلاس مسکو پذیرفته است، کما این که اظهارات اخیر خانم کلینتون، دیوید کامرون و خانم مرکل با برداشت اولیه - و خوش بینانه- از اظهارات خانم اشتون نه فقط همخوانی ندارد، بلکه در تعارض نیز هست.
مجموعه شواهد و قرائن موجود حکایت از آن دارد که 1+5 مذاکره را فقط برای مذاکره می خواهد! و برخلاف آنچه تظاهر میکند در پی حلوفصل مسائل فیمابین نیست. از این روی می توان حدس زد که برای فرصت سوزی و ادامه بی حاصل مذاکرات در اجلاس مسکو به تاکتیک درگیرسازی - ENGAGING- متوسل شود. با این توضیح که از سوی ما تاکید روی مذاکره برمبنای بسته پیشنهادی- مخصوصا پذیرش غنی سازی زیر 5 درصد- باشد و از سوی 1+5 بر توقف غنی سازی 20 درصد، تحویل اورانیوم 20 درصدی که تاکنون تولید کردهایم، تاکید شود، بدون آن که درمقابل گامهای پیشنهاد شده به ایران، خود را ملزم به برداشتن گام متقابل بداند! و این درحالی است که تیم مذاکره کننده کشورمان به وضوح نشان داده است اولا؛ روی حق قانونی و تعریف شده ایران اسلامی حاضر به کمترین تخفیف یا سازش نیست، ثانیا؛ با هوشمندی و صلابت مثال زدنی در مذاکرات حضور پیدا می کند، ثالثا؛ ایران در شکست احتمالی مذاکرات مسکو نه فقط چیزی از دست نمیدهد بلکه به نقطه پیش از مذاکرات یعنی ادامه فعالیت هستهای صلحآمیز خود بازمی گردد. رابعا؛ 1+5 و مخصوصا آمریکا و متحدانش به ادامه مذاکرات نیاز جدی دارند، نه ایران. خامسا؛ 1+5 بیشتر از آنچه که تاکنون به خصومت انجام داده است، چیزی در چنته ندارد و....
بنابراین 1+5 باید درک کرده باشد که راه باج خواهی از ایران بسته است و تنها موضوعی که می تواند و باید در اولویت دستور کار اجلاس مسکو قرار گیرد پذیرش غنی سازی در ایران اسلامی است که مفهوم دیگر آن لغو تمامی قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل و تحریم های یک جانبه است. ضمن آن که پرداخت غرامت 10 سال چالش غیرقانونی به جمهوری اسلامی ایران نیز قابل چشم پوشی نیست.
این نکته نیز گفتنی است که دست 1+5 برای تهدیدهای دیگر خالی است و به قول «آرینال شاویت» تحلیل گر معروف صهیونیست در روزنامه اسرائیلی هاآرتص- 11 خرداد/ 30 می2012- آمریکا و اسرائیل باید شکست خود در چالش هسته ای با ایران را بپذیرند. آرینال شاویت تهدیدهایی که تاکنون 1+5 علیه ایران اسلامی به میدان آورده است را با خرگوش هایی که شعبده بازان به فریب از کلاه شعبده بازی بیرون می آورند تشبیه کرده و درباره مذاکرات مسکو می نویسد «دیگر خرگوشی باقی نمانده که آمریکا و اسرائیل به نشانه مجازات سیاسی و اقتصادی ایران از درون کلاه شعبده بازی خود بیرون بیاورند.»
در عرف جاری و پذیرفته شده بین المللی برای «مذاکره» سه شاخصه تعریف شده است که بدون آن نمیتوان و نباید از هیچ مذاکرهای انتظار نتیجه داشت. این سه شاخصه عبارتند از، اول؛ «کف مذاکرات» که شامل موضوع یا مجموعه موضوعات و مسائل مورد توافق طرفین مذاکره است. دوم؛ «سقف مذاکرات» که از ابتدا مشخص نیست بلکه نقطه یا نقاطی است که طرفین مذاکره در نهایت روی آن توافق می کنند و با اعلام «نتیجه CONSEQUENCE» مذاکرات به پایان می رسد و سوم؛ چارچوب- MODALITY- مذاکرات است که مذاکرات مطابق این فرمول یا چارچوب دنبال می شود.
در چالش هستهیی نزدیک به ده ساله ایران با حریف،
- ابتدا تروئیکای اروپایی شامل فرانسه، انگلیس و آلمان و سپس گروه 1+5- طرف مقابل علی رغم اصرار تیمهای مذاکره کننده کشورمان از پذیرش «مدالیته» طفره رفته است. در فاز اول این چالش که از اکتبر 2003- اجلاس تهران- تا اوت 2005- ازسرگیری فعالیت کارخانه UCF اصفهان- ادامه داشت، همواره از حریف درخواست بود و از ما، پذیرش، بی آن که حریف در مقابل گامهای- به اصطلاح اعتمادساز- کشورمان نظیر تعلیق تمامی فعالیت های هسته ای، خود را ملزم به ارائه «مابه ازاء» و برداشتن گام متقابل بداند و سرانجام در اجلاس لندن با صراحت اعلام کردند که قابلقبول ترین تضمین عینی OBJECTIVE GUARANTY از سوی جمهوری اسلامی ایران برای نشان دادن صلح آمیز بودن برنامه هستهای خود، توقف کامل همه فعالیت های هستهای است! و معلوم شد که مذاکرات چندساله- تا آن هنگام- فاقد هر سه شاخصه، کف، سقف و چارچوب بوده است.
جمهوری اسلامی بعد از اجلاس لندن و پی بردن به اهداف باجخواهانه و غیرقانونی حریف، فعالیتهای هستهای به تعلیق درآمده را یکی پس از دیگری از سر گرفت و آژانس تحت مدیریت افشا شده آمریکا و اسرائیل- اعتراف البرادعی- پرونده هستهای کشورمان را به شورای امنیت سازمان ملل فرستاد که با صدور قطعنامههای چندگانه همراه بود. ایستادگی مثال زدنی ایران اسلامی در برابر باج خواهی حریف، بروز انقلاب های اسلامی منطقه، بحران اقتصادی شکننده آمریکا و اروپا و اقتدار پرشتاب جمهوری اسلامی ایران، آمریکا و متحدانش را بعد از 15 ماه توقف به پای میز مذاکره کشاند. حریف در اجلاس اسلامبول 2 نرمش محسوسی از خود نشان داد و به تلویح- و نه تصریح- غنیسازی زیر 5 درصد جمهوری اسلامی ایران را تایید کرد. این تایید میتوانست «کف مذاکرات» تلقی شود، ولی در اجلاس بغداد که قرار بود طرفین روی «مدالیته» و چارچوب تعریف شدهای برای ادامه مذاکرات به توافق برسند، طرف مقابل نه فقط از تعیین مدالیته طفره رفت بلکه کوشید مسیر مذاکرات را به سمت و سوی «بسته»ای بکشاند که در اجلاس بغداد ارائه کرده بود، این بسته با اندکی رنگ و لعاب ظاهری، ادامه همان باجخواهی و کارشکنی های قبلی بود که با هوشمندی و صلابت تیم مذاکره کننده کشورمان روبرو گردید و نهایتا قرار شد در فاصله دو مذاکره بغداد و مسکو، معاونان جلیلی و اشتون روی «مدالیته» و دستور جلسه اجلاس مسکو به توافق برسند ولی خانم هلگا اشمید، معاون خانم کاترین اشتون، وجود چنین توافقی را انکار کرد و نهایتا درپی تهدید دکتر جلیلی، خانم اشتون در مذاکره تلفنی با ایشان اعلام کرد که بسته پیشنهادی ایران نیز در اجلاس مسکو مورد بررسی قرار خواهد گرفت! «بررسی»! در فرهنگ سیاسی، یک واژه کشدار و تعریف نشده است، بنابراین از اظهارات خانم اشتون نمیتوان نتیجه گرفت که 1+5 بسته پیشنهادی ایران را به عنوان دستور کار اجلاس مسکو پذیرفته است، کما این که اظهارات اخیر خانم کلینتون، دیوید کامرون و خانم مرکل با برداشت اولیه - و خوش بینانه- از اظهارات خانم اشتون نه فقط همخوانی ندارد، بلکه در تعارض نیز هست.
مجموعه شواهد و قرائن موجود حکایت از آن دارد که 1+5 مذاکره را فقط برای مذاکره می خواهد! و برخلاف آنچه تظاهر میکند در پی حلوفصل مسائل فیمابین نیست. از این روی می توان حدس زد که برای فرصت سوزی و ادامه بی حاصل مذاکرات در اجلاس مسکو به تاکتیک درگیرسازی - ENGAGING- متوسل شود. با این توضیح که از سوی ما تاکید روی مذاکره برمبنای بسته پیشنهادی- مخصوصا پذیرش غنی سازی زیر 5 درصد- باشد و از سوی 1+5 بر توقف غنی سازی 20 درصد، تحویل اورانیوم 20 درصدی که تاکنون تولید کردهایم، تاکید شود، بدون آن که درمقابل گامهای پیشنهاد شده به ایران، خود را ملزم به برداشتن گام متقابل بداند! و این درحالی است که تیم مذاکره کننده کشورمان به وضوح نشان داده است اولا؛ روی حق قانونی و تعریف شده ایران اسلامی حاضر به کمترین تخفیف یا سازش نیست، ثانیا؛ با هوشمندی و صلابت مثال زدنی در مذاکرات حضور پیدا می کند، ثالثا؛ ایران در شکست احتمالی مذاکرات مسکو نه فقط چیزی از دست نمیدهد بلکه به نقطه پیش از مذاکرات یعنی ادامه فعالیت هستهای صلحآمیز خود بازمی گردد. رابعا؛ 1+5 و مخصوصا آمریکا و متحدانش به ادامه مذاکرات نیاز جدی دارند، نه ایران. خامسا؛ 1+5 بیشتر از آنچه که تاکنون به خصومت انجام داده است، چیزی در چنته ندارد و....
بنابراین 1+5 باید درک کرده باشد که راه باج خواهی از ایران بسته است و تنها موضوعی که می تواند و باید در اولویت دستور کار اجلاس مسکو قرار گیرد پذیرش غنی سازی در ایران اسلامی است که مفهوم دیگر آن لغو تمامی قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل و تحریم های یک جانبه است. ضمن آن که پرداخت غرامت 10 سال چالش غیرقانونی به جمهوری اسلامی ایران نیز قابل چشم پوشی نیست.
این نکته نیز گفتنی است که دست 1+5 برای تهدیدهای دیگر خالی است و به قول «آرینال شاویت» تحلیل گر معروف صهیونیست در روزنامه اسرائیلی هاآرتص- 11 خرداد/ 30 می2012- آمریکا و اسرائیل باید شکست خود در چالش هسته ای با ایران را بپذیرند. آرینال شاویت تهدیدهایی که تاکنون 1+5 علیه ایران اسلامی به میدان آورده است را با خرگوش هایی که شعبده بازان به فریب از کلاه شعبده بازی بیرون می آورند تشبیه کرده و درباره مذاکرات مسکو می نویسد «دیگر خرگوشی باقی نمانده که آمریکا و اسرائیل به نشانه مجازات سیاسی و اقتصادی ایران از درون کلاه شعبده بازی خود بیرون بیاورند.»