در روزهای گذشته، بهنوش بختیاری بازیگر شناختهشده سینما و تلویزیون در صفحه شخصی خود اظهار نظری منتشر کرد که بازتاب گستردهای داشت. او در استوری خود نوشت که سالها بر مسیری پافشاری کرده که امروز آن را غلط میداند؛ مسیری که به موضوع «ترنس بودن» مربوط بود. وی ادعا کرد پس از تجربههای متعدد و آنچه «رُکب خوردن از بسیاری افراد» نامید، به این نتیجه رسیده است که «ترنس وجود ندارد».
همین اتفاق نمونهای روشن از چرایی ضرورت پرهیز سلبریتیها از اظهار نظرهای غیرمتخصصانه است. در سالهای اخیر بارها شاهد بودهایم که برخی چهرههای مشهور، تحت تأثیر هیجان، برداشتهای ناقص یا اطلاعات نادرست، اظهار نظرهایی میکنند که بعدها معلوم میشود پایه علمی یا مستند ندارد؛ با این حال بسیاری از آنان نیز هیچگاه مسئولیت اشتباه خود را نمیپذیرند.
نمونهای دیگر از این رفتار، موضعگیری نادرست علی دایی در ماجرای رخدادهای سال ۱۴۰۱ و مسئله «قتل دانشآموز اردبیلی» بود؛ موضوعی که بعدها نادرستیاش آشکار شد، اما واکنش اصلاحی روشنی از سوی او دیده نشد. این موارد تنها دو مثال از دهها و شاید صدها موردی هستند که نشان میدهد سهگانهای همواره در رفتار بسیاری از سلبریتیها تکرار میشود: هیجانزدگی، ناآگاهی و تناقض.
نکته قابل توجه اینجاست که خودِ بهنوش بختیاری، بهعنوان راوی مستند «ترنسکُشی» ساخته محسن آقایی، در جریان تولید همان اثر با پژوهشهای گستردهای روبهرو بوده است. این مستند حتی موفق شد جایزه «پژوهش برتر» جشنواره حقیقت را بهدست آورد. با وجود این، اظهارنظرهای اخیر او نشان میدهد که سخنانش پشتوانه علمی و تخصصی ندارد و بیشتر برآمده از واکنشهای هیجانی است؛ هرچند او پس از دریافت اطلاعات درست تلاش کرد برداشت نادرست خود را تا حدی توضیح داده و نوعی اصلاحیه ارائه کند که نشان از توجه وی به مخاطب بوده.
مشکل اصلی آنجاست که در روزگار ما بسیاری از سلبریتیها بدون توجه به پیامدهای سخنانشان، اظهارات بیاساس خود را بیان میکنند و هیچ مسئولیتی در قبال مخاطبانی که از آنها تأثیر میپذیرند بر عهده نمیگیرند. بخش بزرگی از آنان حتی زمانیکه اشتباهشان اثبات میشود، حاضر نیستند اصلاحیهای منتشر کنند تا مخاطبانشان در مسیر نادرست قرار نگیرند. این بیتوجهی به مخاطب، خود نوعی انتقال پیام غیرمسئولانه است.
پرویز پرستویی نیز در سالهای اخیر بارها تصاویری از ایران منتشر کرده و با کپشنهای اعتراضی سعی کرده نقش مطالبهگری خود را ایفا کند. اما این عملکرد در بسیاری موارد شبیه صفحههای زرد و غیررسمی بوده؛ چرا که در موارد مختلف، تصاویر یا اطلاعاتی منتشر کرده که صحت آنها مورد تردید یا رد قرار گرفته است. با این حال، کمتر پیش آمده که او در برابر این خطاها موضعی شفاف بگیرد یا بابت اشتباهات خود عذرخواهی کند.
این رخداد بار دیگر ضرورت مرزبندی میان «فضای تخصص» و «فضای سلبریتی بودن» را یادآور میشود. جامعه امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند آن است که مسائل مهم، بهویژه موضوعات حساس توسط متخصصان تحلیل و تبیین شوند، نه افرادی که تریبون دارند اما پشتوانه دانشی کافی در آن حوزه ندارند.