مصطفی هاشمی طبا نوشته است از سال 1396 که کاندیدای ریاست جمهوری بوده است تا امروز کار چندانی انجام نشده است.
در روزنامه شرق نوشت: مردم از وضع فعلی گله نکنند زیرا به افرادی رأی دادند که هیچ برنامه مشخصی برای آینده ایران ارائه ندادهاند و افرادی بودند که کلام و سخنشان فقط برای از میدان بهدرکردن حریف بود.
اگر در طول هشت سال گذشته به سخنان مسئولان توجه کنیم، کمتر کلمه حفظ ایران دیده میشود. یعنی مسئولان در جای دیگری سیر میکردهاند و زمین زیر پایشان را به فراموشی سپرده بودند و فراموشی همچنان پایدار است. این فراموشی همچنان ادامه دارد و گویا دولت که بهسرعت تحلیل میرود، اعتمادبهنفس خود را از دست داده است.
اگر دولت به تاریخ و دولت زمان دفاع مقدس بازگردد و اعتمادبهنفسی را که در آن دولت بود و در کوران دفاع مقدس و عدم صدور نفت و کمبودهای مالی قرار داشت به یاد بیاورد، میتواند اعتمادبهنفس خود را در جهت حفظ ایران بازیابد، والّا هر کاری که امروز انجام میدهد مانند تصفیه آب دریا و لولهکشیهای هزار کیلومتری برای انتقال آب ابتر میماند زیرا در همین مورد در غیاب دولت، آب قبل از اینکه به مقصد برسد توسط آبدوستان و آبدزدان که لولهها را سوراخ میکنند، آبها مکیده میشود و فقط هوای مرطوب نصیب مقصدنشینان میشود.
اگر دولت فکر میکند اعتمادبهنفس برای تصمیمگیری دارد، به انتصابات و ازجمله موارد اخیر خود توجه کند و ملاحظه کند که چون به واماندگی گرایش دارد، برایش دوغ و دوشاب فرق نمیکند. گو اینکه درحالحاضر مشکلات آب و گاز و برق، بودجه تورمی به دلیل سلیقه دولت و مجلس، انبوه نقدینگی، فساد بانکهای خصوصی، تعطیلی مبادلات بانکی بینالمللی، گسترش فساد داخلی، ناکارآمدی مسئولان، جسورشدن و بیحیاشدن دشمنان وجود دارد. در آن زمان نیز مشکلات صدور نفت، کمبود شدید ارز، اختصاص نیمی از درآمد کشور برای دفاع مقدس، وجود خیل شهدا و جانبازان، ترورهای سیستماتیک مسئولان نظام، ناآرامیهای برخی نقاط کشور نیز وجود داشت اما به هرحال با نظم و انضباط دولت و حمایت امام (ره) مردم دچار مشکل حاد نشدند زیرا به دور از تمایلات پوپولیستی (که همواره به زیان مردم است) تصمیمات درست و اجراشدنی اتخاذ میشد و البته در همان زمان دولت حتی از سوی برخی هواداران نظام به سوسیالیسم و داشتن دیدگاه چپگرا و دولتی متهم میشد.
درحالیکه (به جز آنچه شورای انقلاب حکم کرده بود و دادگاهها رأی میدادند) از سوی دولت نهتنها کمترین تعرضی به بخش خصوصی نشد بلکه در طول سالهای 59 تا 63 تعداد ۱۲ هزار موافقت اصولی برای تأسیس صنایع بخش خصوصی صادر و برای تسهیل تأسیس واحدهایشان در شهرکهای صنعتی ایجاد شد.
این را گفتم که دولت اعتمادبهنفس بیابد و البته شرط کافی برای اجرای این اعتمادبهنفس، داشتن خطمشی مناسب است. چرا دولت از طرح ضرورت حفظ ایران طفره میرود و به صورت جدی این ضرورت را مطرح نمیکند، هم برای بقیه حکمرانی و هم برای مردم.
در روزهای اخیر تنها فردی که به ضرورت حفظ ایران تصریح کرد حجتالاسلاموالمسلمین مصطفی پورمحمدی بود که اظهار کرد اولین اولویت کشور حفظ ایران و سپس معیشت مردم است اما نه از مطبوعات و نه از دولت و نه از دیگر افراد از این سخنان استقبال نکردند و برعکس دولت خود را به بازی و سرگرمی مشغول کرده و فعلا یا در پی تغییرات در تشکیلات است یا در پی جلسات متعدد و ادغام سازمانهای بازنشستگی و دلمشغولی برای تهیه جدولی برای قیمت بنزین که رقیب جدول لگاریتم شود و به جای انتخاب خطمشی مشخص برای حفظ ایران -که باید شاخص همه تصمیمگیریها باشد- به مسائل یادشده میپردازد و سخنگوی دولت بدون آنکه بداند مردم قوه دراکه دارند، سخنانی برای مالهکشی تصمیمات مثل تصمیمگیری نرخ بنزین میگوید که نرخ پنج هزارتومانی برای مبارزه با قاچاق بنزین تعیین شده است و اینکه بنزین قاچاق از جایگاه خارج میشود. درحالیکه اعتراف میکنند که نمیتوانند با قاچاقچیان مبارزه کنند.
سؤال اینجاست که آیا دولت به حفظ ایران معتقد است؟ و آنچه به نام 38 درصد پیشرفت قانون توسعه مطرح شده، آیا اندکی در حفظ ایران مؤثر بوده است یا اینکه به عقیده دولت اینها ربطی به هم ندارند.
میگوید جمع ضدین ممکن نیست اما همانطور که دولت خود جمع ضدین است، در عمل هم اینگونه است زیرا هم حفظ ایران فراموش شده و هم 38 درصد در اجرای قانون پنجساله پیشرفت توفیق داشتهایم. ما که نمیفهمیم.