خزانه جواهرات ملی

گنجينه بی‌مانند « خزانه جواهرات ملی » مجموعه‌ای از گرانبهاترين جواهرات جهان است که طی قرون و اعصار بدين صورت فراهم آمده است.

http://www.cbi.ir

هر قطعه از اين جواهرات، گويای بخشی از تاريخ پرفراز و نشيب ملت بزرگ ايران و مبين ذوق و خلاقيت‌های هنری مردم اين مرز و بوم است که خاطرات تلخ و شيرين شکست‌ها، پيروزی‌ها، غرور و خودنمايی‌ها و فرمانفرمايی همراه با زور و نخوت زمامداران گذشته را تداعی می‌کند.
شما بازديد کننده عزيزی که به تماشای نفايس و گوهرهای اين مجموعه بی‌نظير می‌نشينيد، قبل از اينکه محو تلألو خيره‌کننده آن شويد، به علل تاريخی و چگونگی جمع‌آوری اين جواهرات بينديشيد و به مصداق « فاعتبروا يا اولی‌الابصار » قضاوت تاريخ و وجدان انسانهای آگاه و آزاده را درمورد گردآورندگان اين جواهرات دريابيد و اهداف آنان را از جمع‌آوری اين مجموعه بشناسيد.
گنجينه حاضر از يک طرف بيانگر فرهنگ و تاريخ کهن‌سال و پرتلاطم ملت ايران و گويای داستان بخشی از زندگی پرماجرای گذشتگان و از طرفی ديگر بازگوی قصه اشک‌های خاموش مردم ستمديده و جور کشيده است که نتيجه خودآرايی و فخر‌فروشی قدرتمندان و صاحبان زور در دوران گذشته بوده است.
انگيزه ما از ارائه اين جواهرات، شناخت بيشتر فرهنگ و تاريخ ايران و پندگرفتن از عاقبت زورمداران و زراندوزان تاريخ است. با اين هدف، مجموعه حاضر که به ما سپرده شده است در معرض ديد و قضاوت شما قرار می‌گيرد.
اهميت جواهرات موجود در "خزانه جواهرات ملی" به ارزش اقتصادی آن محدود نمی‌گردد، بلکه نمايانگر ذوق و سليقه صنعتگران و هنرمندان ايران در دوره‌های مختلف تاريخ و به عنوان ميراث تاريخی، هنری، نماينده هنرهای مستظرفه کشور پهناور ما است.
اين جواهرات و نوادر برای زمامداران و حاکمان در طول تاريخ حکم زينت و زيور را داشته و اغلب شکوه و جلال دربار را نشان می‌داده است، ليکن پشتوانه قدرت و ذخيره خزانه مملکتی نيز محسوب می‌شده است.
اريخچه

اطلاعات دقيقی در مورد کيفيت و کميت گنجينه جواهرات تا قبل از دوران صفويه در دست نيست و می‌توان گفت تاريخچه جواهرات ايران از زمان سلاطين صفوی آغاز می‌شود. نحوه گردآوری و پديد آوردن مجموعه فعلی را به طور اختصار می‌توان چنين بيان داشت:
تا قبل از صفويه، اقلامی از جواهرات در خزانه دولتی وجود داشته است و براساس نوشته‌های سياحان خارجی (ژان باتيست تاورنيه، شواليه شاردن، برادران شرلی، وارنيگ و ديگران) سلاطين صفوی حدود قرن (907 تا 1148 ﻫ. ق.) شروع به جمع‌آوری نفايس و گوهرها نموده و حتی کارشناسان دولت صفوی جواهرات را از بازارهای هند، عثمانی و کشورهای اروپايی مانند فرانسه و ايتاليا خريداری کرده و به اصفهان، پايتخت حکومت می‌آورده‌اند.
بنابراين، در پايان سلطنت شاه سلطان حسين و با ورود محمود افغان به ايران، خزاين دولت توسط مهاجمان افغانی دچار پراکندگی گرديد و مقداری از آنها که بوسيله محمود افغان به اشرف افغان منتقل شده بود، پس از ورود شاه طهماسب دوم به همراهی نادر به اصفهان، به چنگ نادر افتاده و از خروج آنها از ايران جلوگيری شد.
بعداً نادر برای پس گرفتن آن قسمت از جواهرات که به هندوستان رفته بود، نامه‌هايی به دربار هند نوشت، اما جواب نامساعدد شنيد. پس از لشکرکشی نادر به هند (1158 ﻫ. ق.) محمد شاه مبالغی نقدينه، جواهر و اسلحه تسليم نادر کرد. بخشی از اموال و خزاينی که نادر از هندوستان بدست آورده بود، به ايران نرسيد و در راه بازگشت به ايران از ميان رفت. نادر پس از بازگشت به ايران، مقدار قابل ملاحظه‌ای از جواهر ونوادر را به اسم ارمغان برای امراء و حکام و شاهان ممالک همسايه فرستاد. وی همچنين مقداری از اشيای نفيس و مرصع را به آستان حضرت امام رضا (ع) تقديم کرد و مقداری را نيز ميان سپاه خود تقسيم نمود.
در سال 1160 ﻫ. ق. و پس از قتل نادر، احمد بيک افغان ابدالی از سرداران نادر، دست به غارت جواهرات خزانه نادر زد. از جمله اين گوهرها که از ايران خارج شد و هرگز بازنگشت، الماس معروف "کوه نور" بود. اين الماس به دست احمد شاه درانی و رنجيت سينگ پنجابی افتاد. با شکست رنجيت سينگ از انگليس‌ها، "کوه نور" به چنگ کمپانی هند شرقی افتاد و در 1266 ﻫ. ق. / 18/50 م. به ملکه ويکتوريا اهداء شد.

نظرات
ديدگاه هاي ارسال شده توسط شما، پس از تاييد توسط سايت طلا در وب سايت منتشر خواهد شد
اخبار سایر رسانه ها